Adore you<3(Part¹⁵)
پارت 15
پرس زمانی فردا
ا. ت چشماش رو روی تخت باز میکنه و یاد دیشب میوفته و دوباره بغض میکنه و اشک تو چشماش جمع میشه
ا. ت : نه ا. ت نه عزیزم امید تو از دست نده. تو دختر قوی هستی
بعد چند دقیقه اماده میشه
م. ت : سلام دخترم صبحت بخیر حالت بهتره؟
ا. ت : اره بهترم
ادا: سلام خواهری ببخشید از هیچی خبر نداشتم وگرنه دیشب بیدار میموندم عشقم مامان برام توضیح داد چی شده . ..
ا. ت: ممونم که کنارمین( هر ستاشون همو بغل میکنن)
ا. ت بعد خوردن چند لقمه صبحانه به سمت شرکت حرکت میکنه
کوک ویو
با خوردن نور افتاب تو صورتم چشمام باز شد با لباسای شرکتم خوابیدم دوباره بخاطر یک هرز... اههه کوک به خودت بیا تو ا. ت رو داری به اون دختره خیانت کار هم فکر نکن فردا میری و طلاق نامه رو امضا میکنی.
#jung_kook_we_love_you
پرس زمانی فردا
ا. ت چشماش رو روی تخت باز میکنه و یاد دیشب میوفته و دوباره بغض میکنه و اشک تو چشماش جمع میشه
ا. ت : نه ا. ت نه عزیزم امید تو از دست نده. تو دختر قوی هستی
بعد چند دقیقه اماده میشه
م. ت : سلام دخترم صبحت بخیر حالت بهتره؟
ا. ت : اره بهترم
ادا: سلام خواهری ببخشید از هیچی خبر نداشتم وگرنه دیشب بیدار میموندم عشقم مامان برام توضیح داد چی شده . ..
ا. ت: ممونم که کنارمین( هر ستاشون همو بغل میکنن)
ا. ت بعد خوردن چند لقمه صبحانه به سمت شرکت حرکت میکنه
کوک ویو
با خوردن نور افتاب تو صورتم چشمام باز شد با لباسای شرکتم خوابیدم دوباره بخاطر یک هرز... اههه کوک به خودت بیا تو ا. ت رو داری به اون دختره خیانت کار هم فکر نکن فردا میری و طلاق نامه رو امضا میکنی.
#jung_kook_we_love_you
۱۵.۴k
۱۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.